ادبیات ایران بعد از اسلام که پیشینۀ آن به بیش از هزار سال پیش بازمیگردد، دارای حوزههای متعدّدی چون دستور زبان، عروض، قافیه، معانی، بیان، بدیع و… است. در بین این حوزههای متعدّد که هریک وجهی متفاوت از وجوه ادبی و زبانی ادبیات را بازگو کرده، از زاویهای مشخص و متفاوت آن را مورد تجزیهوتحلیل قرار میدهند، گاهی وجوه اشتراکی نیز یافت میشود که شامل چشماندازی بسیار وسیع و گسترده است. یکی از این وجوه اشتراک، جنبۀ آوایی و به تعبیری موسیقایی آثار ادبی است.
«موسیقی شعر» در کاربرد امروزی، آن اصطلاحی است که در چند دهۀ اخیر در ادبیات ایران رواج یافته و بر اساس تعریف و تقسیمبندی رایج، ناظر بر جنبههای آوایی و بعضاً غیرآوایی زیباییشناسی شعر فارسی است. اساساً از واژۀ موسیقی، برمیآید که اصطلاح فوق باید دلالت بر وجوه موسیقایی و آوایی حوزههای مختلف ادبی داشته باشد و ورود آن به مباحث غیرآوایی قابل بررسی و نقد است. از دیگر سو، مغفول ماندن بعضی از مهمترین وجوه آوایی در این تقسیمبندی نیز جای تأمل دارد …
این یادداشت را در صفحات ۱ تا ۱ نشریه بخوانید