در فلسفه اگزیستانسیالیسم چند مفهوم اصلی و اساسی وجود دارد که در حقیقت ستونهای این نوع نگرش را تشکیل میدهد. قبل از برشمردن آنها به تعریف اگزیستانسیالیسم میپردازیم. اگزیستانسیال به معنای «وجود»های انسانی و در ترجمه فلسفی آن به معنای اصالت وجود است؛ یعنی قبل از هر چیز به «بودن»، به «وجود» داشتن ارجحیت میدهند. اصل و اصالت را به «وجود انسانی» ربط دادن. بدین مضمون که برای شناخت و فهم هر چیز اول باید وجود داشته باشم تا آن موقع بتوانم مفهوم را درک و دریافت کنم؛ بنابراین من هستم و وجود دارم تا خدا، جهان، کائنات و دنیا را بشناسم. وگرنه عدم وجود من نمیتواند به درک و فهم این هستی نایل آید.
اگزیستانسیالیسم چندین آموزه دارد که مهمترین آن «وجود» است و بقیه آموزهها به آن بستگی دارد. دومین آموزه در این نحله آزادی است؛ بنابراین چرخه اگزیستانسیالیسمی را میتوان چنین ترسیم کرد: من وجود دارم و چون موجودم، پس آزادی مال من است و آزادانه میتوانم انتخاب کنم.
این یادداشت را در صفحات ۱ تا ۱ نشریه بخوانید